خشونت خانواد‌گی

خشونت خانواد‌گی میتواند یک سری اعمال تکراری باشد که معمولا شدت و تکرار آن افزایش مییابد.این مراحل به نامه دایره خشونت شناخته میشود که با افزایش تنش ، سؤاستفاده ، توجیه ، آشتی‌ و یک دوره آرام مشخص میشود. برای اطلاعات بیشتر به قسمت .II دایره خشونت مراجعه کنید

این مسئله نشانگر عدم تساوی بین حقوق زن و مرد می‌باشد که در نتیجه یکی‌ از طرفین مورد تسلط و کنترل شخص دیگر قرار می‌گیرد. همچنین باید دانست که همه افراد فارغ از طبقه اجتماعی، سنّ ، فرهنگ ، ملیت یا مذهب ممکن است دچار خشونت خانواد‌گی شود.

قربانیان خشونت خانوادگی میتوانند با این مسائل روبرو شوند:

•  احساس ترس به وجود آوردن
• تحقیر
• انزوا
•  اذیت
• تهدید
•  کم ارزش شمردن شخص
•  خشونت جسمی‌ و جنسی‌
•  باجگیری عاطفی
•  کنترل مالی

شخص آزاردهنده میتواند شریک خود را با کنترل کردن مسائل مالی و جاسوسی کردن در امور روزانه محدود کند . مهم است بدانید که بعضی‌ اوقات شخص سلطه گر میتواند تا حد روانی‌ کردن شخص قربانی پیش برود و برای قربانی خیلی‌ سخت است که از این فشار خودش را رها کند .

توجه : اگر چه بعضی‌ اوقات همسر میتواند الکل ، مواد مخدر و یا عصبی بودن را دلایلی برای رفتار خشونت آمیزش بنامد ,ولی‌ هیچ کدام از این مسائل نمی‌تواند بهانه برای رفتار بد شخص باشد.

انواع آزارها

آزار بیانی: این گونه رفتار معمولا به صورت تمسخر و کنترل کردن شخص استفاده میشود و میتواند در حاشیه یا خیلی‌ مستقیم گفته شود.

•  داد زدن یا صدای خود را بلند کردن
•  سرزنش قربانی برای عمل شخص دیگری
•  فحش دادن

آزار روانی‌:معمولا بستگی به چگونگی‌ برخورد و رفتار شخص دارد، شخص سلطه گر هدف خود را بر ارزش‌ها روانی‌ شخص قربانی بنا می‌کند .مثل آزار بیانی، آزار روانی‌ هم میتواند شبیه آن یا تهاجمی تر باشد.

•  جدا کردن شخص قربانی از دوستان و اطرافیان
•  تمسخر و تحقیر کردن
•  تهدید کردن شخص مستقیم یا غیر مستقیم مثلا :اگر همسر تهدید کند که بچه‌ را میدزدد یا میکشد

آزار جنسی‌:این عمل با برخورد جنسی‌ (با یا بدون تماس بدنی ) انجام میشود. همسر بدون درخواست و اجازه از شریکش عمل می‌کند.موافق نبودن شخص معمولا با گفتن نه یا نشان دادن عملی‌ از خودش مثل هول دادن و دور کردن ا‌و از خود نشان میدهد

•  لمس جنسی‌ یا عمل جنسی‌ بر خلاف میل شخص
•  استفاده غیر مجاز از یک شخص برای اعمال شرم‌آور
•  آزار و اذیت جنسی‌ فرد در محل کار ، مدرسه یا خیابان

همیشه به خاطر بسپارید: رضایت شخص باید بدون تحمیل باشد.

آزار جسمی‌:این عمل همیشه با اعمال حرکات وحشیانه به شخص دیگر شناخته میشود.وقتی‌ آزار جسمی‌ در رابطه وجود داشته باشد معمولا آزار لفظی و روانی‌ و جنسی هم به همراه دارد

•  زدوخورد ، مشت زدن، لگد زدن
•  زدن یا هول دادن
•  تهدید کردن
•  تهدید با اسلحه
•  تهدید به مرگ
•  پرت کردن وسائل

آزار مالی: ممانعت قربانی از داشتن استقلال مالی، این گونه فشارها میتواند مستقیم یا غیر مستقیم باشد

•  جلوگیری یا مأیوس کردن شخص از رفتن به کار
•  ضبط کردن چک حقوقی یا منبع درامد قربانی
•  کنترل قربانی از مسائل مالی

آزار مذهبی:‌ مجبور کردن قربانی به عبادت در دین مشخص یا جلوگیری کردن از عبادت در دین خودش

•  تهدید قربانی برای عبادت در دین یا متوقف کردن ا‌و از عبادت
•  جلوگیری کردن قربانی از رفتن به مکان‌های مقدس
•  مجبور کردن قربانی به رفتن به مکان‌های مقدس
•  بدنام کردن دین

من چه احساسی دارم؟

برای قربانی احساس مشخصی‌ وجود ندارد، عکس‌العمل‌های زیر بعضی‌ از احساساتیست که قربانی میتواند داشته باشد:

•  ترس دائم از همسر
• احساس تنهایی ، بی‌پناهی، خستگی‌ یا ترس
•  احساس افسردگی یا سردرگمی

همسر شما چطور فکر کند؟

•  احساس ترس در رابطه با امنیت بچه ها
•  ا‌و میتواند برای هر مسئله کوچکی عصبانی‌ شود
•  ممکن است شما را از دوستان و فامیل دور کند به منظور اینکه شما را از هر رابطه‌ای جدا کند
•  ممکن است خیلی‌ حسودی کند و شما فکر کنید حسودی ا‌و از عشق زیاد است
•  ا‌و ممکن است دیدگاه ویژه‌ا‌ی در مورد نقشهای حقیقی‌ در جامعه داشته باشد
•  ا‌و باور دارد خیلی‌ معمولیست که از خشونت برای مسائل مختلف استفاده کند.

اثرات خشونت بر کودکان من

بچه‌هایی که شاهد خشونت خانوادگی بوده‌اند احساساتشان دچار دگرگونی زیادی میشود. اثرات بعدی آن بستگی به سنشان دارد.

•  تاثیر بر روی بچه ها:
  • میتوانند مابین مبهوت بودن و ترسیدن باشند f
•  تاثیر خشونت بر بچه های مدرسه‌ای:
  •  میتوانند باعث کمبود اعتماد به نفس و نداشتن تمرکز کافی‌ باشند
•  تاثیر خشونت بر بزرگسالان:
  • آنها به افسردگی و تنهایی‌ دچار میشوند و برای احساس نکردن آن به قرص پناه میبرند

بچه‌هایی که شاهد خشونت خانواد‌گی بوده‌اند معمولا در برابر استراتژی های مختلف  واکنش ضعیفی نشان میدهند . معمولا این گونه خشونتها برای آنها معمولی‌ به نظر میاید ، آنها این روابط ناسالم را در خانواده آینده خود تکرار میکنند. بچه‌ها معمولا عکس‌العمل‌های بخصوصی نسبت به خشونت خانواد‌گی دارند. بهترین راه اینست که در حضور آنها بحث و خشونت را متوقف کنیم تا آنها بتوانند با کمک خانواده و مشاور اجتماعی و دوستان سالم رشد کنند.

دایره خشونت .II

در دایره خشونت چهار مرحله وجود دارد. هر مرحله رفتار شخص آزار دهنده و عواقب آن بر قربانی را نشان میدهد.وجود داشتن دایره خشونت در یک خانواده وقتی‌ مشخص تر میشود که خشونت فیزیکی در قربانی دیده شود، در هر حال دایره خشونت وجود دارد بدون در نظر گرفتن چگونگی‌ آزار (جسمی‌، روانی‌ ،اقتصادی،دینی،جنسی‌). نهایتا مدت و شدت هر کدام از این مراحل با هم فرق دارند و از یک زوج به زوج دیگرمتفاوت است

چرخه خشونت همیشه با فاصله کوتاهتر بین هر مرحله تکرار میشود .همچنین به خاطر داشته باشید که شدت هر کدام از این مراحل در دایره خشونت منجر به قتل همسر میشود. بنابراین شکستن سکوت تنها راهیست که میشود دایره خشونت را شکست.

ازدیاد تنش

•  چند حادثه کوچک میتوانند دوره خشونت را طولانی‌تر کند
  •  این حوادث میتوانند در سعی‌ کردن از تغییر رفتار ا‌و تا خودنمایی و یا انتقاد باشد kklfdm
•  خشونت معمولا قربانی را دچار افسردگی و ترس می‌کند و او برای جلوگیری از شدت خشونت مجبور به رعایت کردن بیش از حدمی‌‌شود.
• قربانی برای خشونت به وجود آمده احساس مسئولیت می‌کند و امید دارد که خشونت یک مرحله موقت است و می‌گذرد

انفجار خشونت

•  شدت خشونت بیشتر میشود
•  خشونت میتواند از چند دقیقه تا چند روز به طول انجامد
•  قربانی در حالت شک و سردرگمی به سر میبرد
•  قربانی احساس می‌کند که هیچ قدرتی‌ ندارد

دوره توجیه

•  همسر به دنبال توجیه برای کارهایش میگردد
•  قربانی در درون خود به دنبال یک توجیه هست
•  قربانی از خود سوال می‌کند که آیا رفتار و حرکات اوست که باعث خشونت میشود

دوران آرامش و  آ شتی‌

•  همسر تقاضای بخشش می‌کند و قول میدهد که خشونت تمام شده
• همسر تقاضای بخشش میکند و قول میدهد که خود را عوض کند و قربانی امیدوار است که ا‌و عوض شود
•  همسر خیلی‌ مهربان و رئوف میشود

مرحله آخر برای هر زوجی می‌‌تواند متفاوت باشد یا شاید در بعضی‌ روابط وجود نداشته باشد اما در یک لحظه از این دوره آرامش بخش خشونت برمیگردد و دایره خشونت دوباره تکرار میشود.

III. یاری رساندن به قربانی و به خویشتن

اگر یکی از قربانیان خشونت را بشناسم چه باید کرد؟

معمولا قربانیان خشونت احساس تنهایی ، جدایی میکنند  و سرشار از ترس هستند. بنابرین اگر شما بخواهید در کمکتان تاخیر کنید باید بدانید که حتی یک دلداری ساده و به ا‌و فهماندن که شما از ا‌و حمایت می‌کنید یک احساس رهایی برای اوست

اگر قربانی تصمیم گرفت که با شما درد دل کند به صحبتهایش گوش کنید بدون اینکه ا‌و را قضاوت کنید. اما توجه داشته باشید که شما و قربانی در جای امنی‌ هستید و همینطور در حضور همسر ا‌و صحبتی‌ را شروع نکنید.

در آخر ، به قربانی کمک کنید که به منابع مختلفی‌ مثل شرکت کردن در گروه پشتیبانی‌ بپیوندد و با مشاور اجتماعی صحبت کند و همینطوربه ا‌و کمک کنید که اطلاعاتی‌ در رابطه با حقوق خود بدست آورد

من قربانی خشونت خانواد‌گی هستم ، چه باید بکنم؟

•  خود را منزوی نکنید ، خیلی‌ مهم است که شما با شخصی‌ که احساس راحتی‌ می‌کنید در مورد مشکلاتتان صحبت کنید.
• منابع خارجی‌ را جستجو کنید: منابع زیادی وجود دارد که میتواند به شما کمک کند مثل مشاوره اجتماعی که به حرفهای شما گوش میدهد درباره‌ حقوقتان راهنما یتان می‌کند، همه خدمات مجانی‌ و محرمانه است.
  •  . با پلیس تماس بگیرید و اتفاقی‌ که افتاده را گزارش دهید, توجه داشته باشید که نگهداری شماره گزارش بسیار ضروریست.
  •  بعد از ثبت گزارش ، تصمیم به توقیف همسر با پلیس است و از قدرت شما خارج است ، پلیس تصمیم می‌گیرد که همسر شما را توقیف کند یا نه حتا اگر شما با تصمیم پلیس موافق نباشید .
  •  به خاطر داشته باشید که از هر ۴ تماس با پلیس یکی‌ از این تماس‌ها در رابطه با خشونت‌های خانوادگیست.
•  اگر در منزل خود احساس امنیت نمی‌کنید به پناهگاه بروید, پناهگاه محلی امن و محرمانه است که شما میتوانید برای مدت مشخصی‌ زندگی‌ کنید . در پناهگاه میتوانید از خدماتی ‌مثل مشاوره اجتماعی بهره ببرید.شما میتوانید زندگی‌ جدید خود را به وسیله این کمکها آغاز کنید
• خدماتی که در پناهگاه در اختیار شما قرار می‌گیرد شامل: مشاوره فردی، گروههای پشتیبانی‌ و همراهی شما به سازمانهای مختلف است.
•  همچنین بعضی‌ از مشاوران اجتماعی میتوانند به زبان مادری شما با شما صحبت کنند . شما میتوانید تمام اطلاعات را به زبان خودتان دریافت کنید. همه خدمات مجانی‌ و محرمانه است.

اگر شما قربانی خشونت خانواد‌گی هستیدبدانید که تنها نیستید ,داشتن محل امن حق شماست.

IV. سوالات متداول

آیا خشونت خانواد‌گی مسئله خصوصیست یا عمومی؟

•  خشونت خانواد‌گی مسئله خصوصی‌ نیست و بیشتر یک مسئله اجتماعیست که باید در مورد آن بحث و بررسی‌ شود  در اضافه، قانونهایی در کانادا ثبت شده و این مورد جرم محسوب میشود.
•  همچنین با این عقیده که خشونت خانواد‌گی یک مسئله خصوصی‌ است باعث میشود که قربانی احساس کند که ا‌و را کنار گذاشته‌اند وا‌و بیشتر تحت کنترل همسر قرار می‌گیرد . همینطور ا‌و از هر گونه جستجو و پیگیری برای کمک مأیوس میشود .

چرا زنهایی که مورد خشونت قرار میگیرند باز هم در کنار همسرشان می‌مانند؟

•  دلایل زیادی وجود دارد که زنها تصمیم میگیرند که در کنار همسرشان و در رابطه خشونت آمیز بماند ، بعضی‌ از آنها هنوز امیدوارند که همسرشان تغییر میکنند(اخلاق خشونت آمیز را کنار می‌گذ ا رند) بعضی‌ها برای از هم پاشیدن خانواده احساس گناه میکنند و بسیاری از زنان وجود دارند که خود را از نظر مالی مستقل نمی‌بینند که بتوانند جدا زندگی‌ کنند.

اگر همسر برای رفتار خشونت آمیزش تقاضای کمک کند آیا خشونت متوقف میشود؟

درمان میتواند به رفتار خشونت آمیز کمک کند .اما این کمک‌ها معجزه نمیکنند. اولین مرحله برای عوض شدن این است که همسر بفهمد که احتیاج به عوض شدن دارد و همینطور نتایج حاصله از خشونت چه جسمی‌ و چه روحی به خودی خود از بین نمیرود ، خیلی‌ مهم است که شخص قربانی راهی‌ را پیدا کند که بتواند از اثرات خشونت رهایی بیابد. مثل:صحبت کردن با مشاور اجتماعی، شرکت کردن در گروه پشتیبانی‌ و غیره

آیا مردان میتوانند قربانی خشونت خانواد‌گی شوند؟

•  بله، به دلیل اینکه خشونت خانواد‌گی بر اساس کنترل ما بین رابطه هاست هر دو طرفین میتوانند قربانی این گونه جرائم شوند ، در حقیقت از همه گزارشهایی که به پلیس داده شده ۱۵% آنها آقایان بودند .

 

خشونت زناشویی یک مشکل جهانی است که بدون درنظر گرفتن جنسیت، وضعیت اقتصادی، وابستگی قومی یا مذهبی هر فردی را تحت تأثیر قرار می دهد.

در قوانین بین الملل، برای حمایت زنان در مقابل خشونت زناشویی معاهدات و پیمانهای فراوانی وجود دارد. همچنین بسیاری از کشورها برای حمایت زنان در مقابل این نوع سوءاستفاده قوانینی را به تصویب رسانده اند. در کانادا، خشونت زناشویی قابل تحمل نیست. در واقع، دولت کانادا اعمال گوناگون درارتباط با وجود خشونت زناشویی است را به عنوان جرم می شناسد.

بنابراین، بدون توجه به قوانین موجود در کشور موطن خود، به محض این که به کانادا آمدید، قوانین این کشور است که در مورد شما صدق  می کند.

اشکال خشونت

همانگونه که در بخش “خشونت زناشویی” ذکر شد، انواع گوناگونی از سوءاستفاده وجود دارد و یک فرد می تواند قربانی یک یا چند شکل از خشونت باشد که شامل موارد زیر است:

• سوءاستفاده جسمانی
• سوءاستفاده جنسی
• سوءاستفاده احساسی یا روانی
• سوءاستفاده مالی
• غفلت

بر اساس قانون جزایی کانادا، تمام اشکال سوءاستفاده به عنوان جرم محسوب نمی شوند. با این وجود، اگر عمل سوءاستفاده در فهرست جرایم نباشد (مثال: سوءاستفاده روانی)، به این معنا نیست که خشونت زناشویی حضور ندارد. منابعی وجود دارد که می تواند به شما کمک کند، از جمله مددکاران اجتماعی که در مورد “چرخه خشونت” شما را مطلع می سازند.

خشونت زناشویی در قانون جزایی

سوءاستفاده جسمانی

در قانون جزایی، سوءاستفاده جسمانی اعمال عمدی زور در برابر یک فرد، بدون رضایت وی می باشد. نتیجه آن می تواند درد جسمانی یا جراحتی باشد که برای مدت کوتاهی طول بکشد یا ممکن است مدت طولانی طول بکشد. سوءاستفاده جسمانی شامل موارد زیر است:

• هل دادن یا تنه زدن
• زدن، با کف دست زدن یا لگد زدن
• نیشگون گرفتن یا مشت زدن
• چاقو زدن یا بریدن
• به یک فرد تیراندازی کردن
• پرتاب کردن اشیاء به طرف یک فرد
• سوزاندن یک فرد
• نگهداشتن یک فرد در حالی که فرد دیگری قربانی را مورد حمله قرار دهد
• حبس کردن یک فرد در یک اتاق یا بستن او
• کشتن یک فرد

تمام این اعمال در کانادا به عنوان جرم  در نظر گرفته می شود و در قوانین جزایی به طور عمده تحت “حمله، حمله جسمانی یا حمله شدید” (ماده های ۲۶۵ س س) و تحت “قتل، کشتن یا قتل نفس” (ماده های ۲۲۲ س س) شناخته می شوند.

سوءاستفاده جنسی

طبق قوانین جزایی، سوءاستفاده جنسی می تواند شامل لمس کردن جنسی یا فعالیت جنسی بدون رضایت فرد دیگر، ادامه تماس جنسی در حالیکه درخواست توقف آن شده، مجبور نمودن یک فرد به شرکت در اعمال ناامن یا تحقیرآمیز، بشود.

• به خاطر داشته باشید که در کانادا نمی توان همسر را برای داشتن روابط جنسی مجبور نمود (ماده ۲۷۸)

امتناع فرد از شرکت در عمل جنسی می تواند به طور شفاهی (از طریق گفتن خیر) یا به صورت نشانه غیرکلامی در اعتراض به عمل، بیان شود.

تمام تماسهای جنسی با افراد بدون رضایت آنها در کانادا به عنوان یک جرم محسوب می شود و می توان آن را در قوانین جزایی تحت “حمله جنسی” (ماده های ۲۷۱ س س) یافت نمود.

سوءاستفاده احساسی یا روانی

اگرچه اغلب اشکال سوءاستفاده های احساسی در کانادا به عنوان جرم محسوب نمی شود، اما وجودشان می تواند نشانگر امکان وجود خشونت بدتر باشد.

سوءاستفاده احساسی یا روانی هنگامی است که یک فرد از طریق گفتار یا اعمال سعی کند که فرد دیگری را کنترل، تهدید و ارزش فردی آنها را خرد کرده یا  آنها را تنها رها کنند. این شکل از سوءاستفاده شامل موارد زیر است:

• تهدید، دشنام یا توهین
• فریاد یا انتقاد مداوم
• بسیار کنترل کردن اعمال افراد دیگر (مثال: منع کردن افراد از دیدار دوستان و فامیل اشان)
• قلدری کردن: ترساندن و تحقیر کردن
• دنبال و کمین کردن

اشکال سوءاستفاده های احساسی که در کانادا به عنوان جرم محسوب می شود، می تواند شامل موارد زیر باشد:

• تهدید یا صدمه زدن به افراد یا متعلقاتشان یا تهدید به کشتن افراد (ماده ۱.۲۶۴)
• آزارو اذیت جنایی (دنبال و کمین کردن) که شامل تماس مکرر با یک شخص یا دنبال کردن آنها باشد، در کانادا جرم است و تحت ماده ۲۶۴ یافت می شود.

سوءاستفاده مالی

سوءاستفاده مالی زمانی اتفاق می افتد که فردی از پول و دارایی فرد دیگری درتلاش برای کنترل یا استثمار آنها استفاده نماید. این می تواند تحت فشار قرار دادن فرد برای امضای مدارکی که نمی خواهد امضا کند، مجبور کردن آنها برای فروش متعلقاتشان یا ایجاد تغییر در وصیت نامه شان را شامل شود.

بنابراین، اغلب سوءاستفاده های مالی در کانادا به عنوان جرم درنظر گرفته می شوند؛ شامل دزدی (ماده ۳۲۲)، سرقت (ماده ۳۴۳) و تقلب (ماده ۳۴۱) می شود.

غفلت

غفلت کردن زمانی اتفاق می افتد که عضوی از خانواده که وظیفه نگهداری از فردی را به عهده دارد، در مهیا کردن نیازهای اولیه ضروری زندگی وی قصور کند. موارد زیر را شامل می شود:

• مهیا نکردن غذای مناسب و لباس گرم
• قصور در تهیه مراقبت بهداشتی، دارو یا نیازهای بهداشت فردی مناسب
• قصور در جلوگیری از آسیب
• قصور در اطمینان برای نظارت مناسب

اگرچه تمام اشکال غفلت در کانادا به عنوان جرم درنظر گرفته نمی شود، ماده ۱.۲۱۵ ب) تصریح می کند که در کانادا قصور یک والد در مهیا نمودن ضروریات زندگی فرزندان وابسته و همچنین ترک فرزندان جرم محسوب می شود.

به علاوه، مهم است که به خاطر داشته باشید که قوانین خاصی به قصد حمایت کودکان از این نوع سوءاستفاده ها وجود دارد. اگر والدی مشکوک به انجام یک یا چند مورد از اشکال سوءاستفاده باشد، اداره حمایت از جوانان جهت بهترین مصلحت کودک مداخله کرده و آنها را حمایت می کند.

در نهایت، برطبق قانون، شخصی که احساس کند قربانی یک یا چند جرم شده است، می تواند علیه سوءاستفاده گر شکایت کند. به علاوه، اگر مأمورین پلیس برای مداخله در یک درگیری خانگی فراخوانده شوند، آنها نیز می توانند تصمیم به انجام شکایت بگیرند. مهم است که به خاطر داشته باشید که در موقعیتی که علیه سوءاستفاده گر اتهامی وارد شود، دولت است که آنها را متهم شمرده و بنابراین شما به عنوان قربانی، شاهد اولیه پرونده محسوب می شوید. مراحل شهادت دادن می تواند طولانی و خسته کننده باشد، بنابراین در بخش بعدی قصد داریم در مورد این روند اطلاعاتی را ارایه دهیم

 

. بسیار مهم است که به خاطر داشته باشید که اگر تصمیم گرفتید که شکایت کنید، به هیچ وجه احساس گناه نکنید. شما قربانی یک جنایت بودید و با انتخاب شکایت کردن؛ به سادگی خودتان و فرزندانتان را مورد حمایت قرار دادید.

تفاوت بین روند دادگاه در یک پرونده مدنی در مقابل پرونده جنایی چیست؟ 

• (اگر مورد مدنی باشد (به عنوان مثال: طلاق یا حضانت)

          ₒ   به محض این که یک اختلاف مدنی بوجود می آید، به عنوان نمونه ضمن مراحل طلاق، پیشنهاد می شود که با یک وکیل صحبت کرده که از طرف شما در دادگاه حاضر شود و به شما کمک کند تا تمام مدارک مورد نیاز را تهیه کنید. به علاوه می توانید با یک مددکار اجتماعی صحبت کرده تا در طی مراحل شما را از نظر احساسی حمایت کند.

• (اگر مورد جنایی باشد (به عنوان مثال: خشونت زناشویی یا خانوادگی)

            ₒ  به محض اینکه شکایتی در پلیس انجام شد، بازرس جنایی باید تصمیم بگیرد که آیا پرونده باید به دادستانی منتقل شود یا خیر. دادستان قدرت تصمیم گیری این را دارد که آیا متجاوزگر را تحت تعقیب قرار دهد یا خیر.

            ₒ  اگر پرونده به دادگاه برود، به طور خودکار شما شاهد اولیه این پرونده محسوب می شوید. در هر حال، شما این گزینه را دارید که تصمیم بگیرید که آیا می خواهید شهادت بدهید یا خیر. اگر شهادت دادن را برگزینید، باید این کار را در دادگاه انجام دهید.

            ₒ  به محض اینکه پرونده شما به این مرحله رسید، قدرت صرف نظر از شکایت اولیه اتان غیرممکن می شود. به محض اینکه دادستان تصمیم بگیرد که متجاوزگر شما را تحت تعقیب قرار دهند، پرونده کاملاً از دستتان خارج است. به این دلیل که جامعه کانادایی خشونت زناشویی را تحمل نمی کند.

روند قضایی جنایی

چه کسی در دادگاه چه می کند؟  

• کار قاضی چیست؟

            ₒ  قاضی فردی است که تصمیم نهایی را گرفته و اعمال می کند. قبل ارائه قضاوت، قاضی به طرفین گوش داده، تمام وقایع را در نظر گرفته، و قانون را اعمال می کند.

! : در نظر داشته باشید که قاضی یک عمل را بر اساس معیارهای اخلاقی ارزیابی نمی کند، بلکه تطابق آن با قانون را ارج می دهد. هیچ کس در دادگاه، حتی قاضی، تعیین نمی کند که آیا یک رفتار نادرست یا درست بوده است، فقط اینکه آیا غیرقانونی یا قانونی بوده است.

• کار دادستان کل چیست؟ 

            ₒ  دادستان کل نماینده دولت است. به این معنا که آنها در طرف قربانی می نشینند اما نماینده ای برای منافع قربانی نیستند. نقش دادستان این است که مطمئن شود که متهم محکوم شود، اما از آنجایی که برای حمایت حقوق متهم قوانینی وجود دارد، همچنین باید مطمئن شوند که این حقوق ضمن محاکمه رعایت می شود.

• کار وکلای مدافع چیست؟

            ₒ  وکلای مدافع نماینده فرد متهم هستند و بنابراین سعی می کنند که بی گناهی متهم را ثابت کنند، یا، اگر به دلیل مدارک و شواهد قاطع گناهکار اعلام شدند، تا حد ممکن محکومیت آنها را کاهش دهند.

• کار شاهدان چیست؟

            ₒ  قربانی مورد سوء استفاده قرار گرفته معمولاً اولین شاهد دادستان محسوب می شود. شاهدان به جایگاه فراخوانده می شوند و توضیح می دهند که مستقیماً با حواس ۵ گانه خود چه حس کرده اند (به عنوان مثال: شاهد می تواند بگوید “من صدای فریاد مردی را شنیدم” چون خودشان مستقیماً صدای وی را شنیدند و نه “آن فرد به من گفت که او صدای فریاد مردی را شنید”). شاهد باید خنثی باشد و فقط لازم است حقیقت را بگوید تا وقایع خاصی را روشن کند.

• کار مأمور امنیت در دادگاه چیست؟

            ₒ  نقش مأمور امنیت تأمین امنیت ضمن محاکمه است. اومی تواند مانع از ورود افراد غیرمجاز به اتاق دادگاه شده یا اگر متهم حالت تهاجمی گرفت، مداخله نماید.

• کار هیئت داوران چیست؟

            ₒ  هیئت داوران متشکل از عده ای از شهروندان است که به طور تصادفی از بین جمعیت برگزیده شده اند ت اطمینان حاصل شود که محکومیت یک تصمیم اجتماعی است (ارزشهای اجتماعی را منعکس می کند). آنها در طول کل محاکمه حاضرند، و پس از شنیدن طرفین تصمیم می گیرند که آیا متهم گناهکار یا بی گناه است. اگر متهم گناهکار شناخته شود، سپس قاضی درباره محکومیت تصمیم می گیرد.

• کار متهم چیست؟

            ₒ  متهم در طول کل محاکمه حاضراست. آنها حق دارند که ساکت بمانند و بنابراین شهادت دادن برایشان اجباری نیست. اگر تصمیم بگیرند که می خواهند شهادت دهند، فقط زمانی می توانند این کار را انجام دهند که قاضی از آنها بخواهد.

اهمیت شهادت دادن چیست؟

• اگر به دادگاه خوانده شدید (احضاریه دریافت کردید)، شهادت دادن اجباری می شود. با این حال، اگراحضاریه ای دریافت نکردید، می توانید خود برگزینید که آیا می خواهید شهادت بدهید یا خیر.

• مهم است که به خاطر داشته باشید که شهادت دادن در دادگاه روشی است که بواسطه آن می توانید به خود قدرت و اختیار بدهید. همچنین، در موقعیتی که شما علیه یک متجاوزگر شهادت می دهید، راهی است که از طریق آن مقداری از قدرتی که متجاوزگر از شما سلب بود را باز پس گرفته و به آنها نشان نمی دهید که کاری که انجام دادند درست نبوده است!

ضمن شهادت دادن چه مهمی را باید در نظر داشته باشید؟

وقتی در دادگاه  شهادت می دهید، تحت یک سوگند رسمی متعهدید که حقیقت را بگویید. اگر در جایگاه دروغ بگویید، به اصطلاح حقوقی مرتکب گواهی دورغ می شوید. این مفهوم را میرساند که با نگفتن حقیقت، به دادگاه اهانت کردید (که مشمول جریمه یا صرف یک مدت در زندان می شود).

• چه اتفاقی می افتد اگر از شما پرسشی شود که پاسخ به آن را به خاطر نمی آورید؟

            ₒ  اول از همه، اگر چنین چیزی اتفاق افتاد اصلاً عصبی نشوید. فقط به قاضی بگویید که پاسخ پرسش را به خاطر نمی آورید و از وکیل خواهش کنید که پرسش بعدی را مطرح نماید.

• چه اتفاقی می افتد اگر از شما یک پرسش شرم آور پرسیده شود؟

            ₒ  به خاطر داشته باشید هیچ کس در دادگاه شما را قضاوت نکرده و باعث شرمندگی اتان نمی شود. تنها هدف از پاسخ به پرسشهای شرم آورتر این است که قاضی بتواند تصویر جزئی تری از آنچه برایتان اتفاق افتاده را داشته باشد تا بتواند برای اتخاذ رأی موقعیت را بهتر ارزیابی کند.

• چه اتفاقی می افتد اگر شما یک پرسش را متوجه نشوید؟

            ₒ  به راحتی از وکیل بخواهید که پرسش را تکرار کرده و-یا توضیح دهد. به خاطر داشته باشید متوجه نشدن یک پرسش شرم آور نیست، بخصوص وقتی با واژه های حقوقی کانادا آشنایی ندارید.

• از شما هم زمان پرسش های متعددی پرسیده می شود؟

            ₒ  همیشه می توانید از وکیل بخواهید که پرسش را به پرسش های کوتاه تر بشکند تا جداگانه به آنها پاسخ دهید. بسیار مهم است که به خود فرصت داده و قبل از پاسخ دادن فکر کرده و تا جای ممکن دقیق باشید.

چه اتفاقی می افتد وقتی شهادت دادن شما به پایان می رسد؟ 

وقتی شهادت دادن شما به پایان رسید، مراحل دادرسی تا پایان محاکمه ادامه خواهد یافت. قاضی مدتی وقت می گذارد تا با در نظر داشتن تمام آنچه که در طول محاکمه شنیده است رأی خود را بنویسد. بنابراین شهادت دادن بسیار مهم است چراکه فرصت دارید که نقطه نظر خود را اثبات کرده و قاضی را تحت تأثیر قرار دهید. همچنین یک تجربه نیرودهنده ای است که از طریق آن شما شخصاً فرصت این را دارید که به متجاوزگر خود نشان دهید که چقدر اعمالش غیرقابل قبول است